کیانا
سلام گل مامان
ببخشید عزیزم میدونم که بین خاطرات خیلی فاصله افتاده و خیلی وقته که چیزی برات اینجا ننوشتم اما خب این مدت خیلی سرم شلوغ بود
تو این مدت خیلی اتفاقات افتاد که یه سری خوب بود و یه سری دیگه متاسفانه بد که خداروشکر اتفاقات بد همه ختم خیر شد
واما اخبار این مدت که نبودم :
اول از همه آقاجون ( بابای خودم ) به خاطر ناراحتی قلبی چند روزی بیمارستان بستری شد که روز اول بستری شدنش مصادف شد با اولین روز ماه که خداروشکر بعد از سه روز از بیمارستان مرخص شد
دو روز بعد از مرخص شدن آقاجون در روز 21 تیرماه بچه دایی حمید که خیلی برای اومدن عجله داشت به دنیا اومد که اسمشو کیانا گذاشتن چند تا عکس ازش گذاشتم
سه روز بعد از به دنیا اومدن کیانا به خاطر عفونت خونی تو بیمارستان بستری شد که بعد از دو روز خداروشکر مرخصش کردن
و اینم چند تا عکس از کیانا خانوم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی